شيعه و اذربايجان
بيز اول انسانق سورا شيعه و اذربايجانليق
یاییلیب : جمعه 17 آذر 1391 | یازار : محمد احمدي | بؤلوم : | 2 باخيش لار

باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قصص قران

باستان شناسي از علوم كمكي علم تاريخ به حساب مي آيد . علاوه بر اين علم مي توان از علوم كمكي ديگر در تاريخ نام برد مانند : نام شناسي ، قدرت شناسي ، رمز نگاري ، اصالت شناسي ، كتيبه شناسي ، جغرافيا ، علامت شناسي ، نام آب ها ، سكه شناسي ، نوشتار شناسي ، مهر شناسي ، محل شناسي و...

از نظر لغوي باستان شناسي به معناي "علم شناسايي اشياي قديمي " است . دانش كه تمام آثار بر جا مانده از انسانها در زير يا روي زمين را طبقه بندي وتنظيم مي كند .

تا قرن 18 باستاشناسي اهميت چندان نداشت و آگاهي مردم از عصر باستان به متون تاريخنگاري قديم و كتاب مقدس محدود مي شد ، تا اينكه در سال 1711كشف چند مجسمه باعث شد كه 50 سال بعد شهرهاي بزرگ " هر كولا نوم " و " پمپي " از زير توده خاكستر ومواد مذاب بيرون آيد . بعد از آن شور واشتياق خاص براي دست يابي به اشياي باستاني شروع شد وفعاليت هاي چشمگير انجام يافت وبراي اينكه باستان شناسي داراي قواعد واصول مشخص علمي باشد ، رشته دانشگاهي به همين نام شروع به كار كرد و بعد از آن باستانشناسي علمي كه با روش قاعده مند به تشخص اماكن باستاني ، حفريات ، كشف آثار باستاني ، تحليل وطبقه بندي سفال ها و ابنيه همت گمارد كه نتايج پر بار را به دنبال داشت .امروزه براي كشف آثار باستاني روش هاي متفاوت به كار گرفته مي شود چون : استفاده از كربن براي تشخص قدمت اشيا وعمر تقربي آن ، روش هاي الكترو مغناطس ، و روش هاي مبتني بر آزمايش كيفيت خاك .

يكي از بحث هاي مهم در عرصه تاريخ ، باستان شناسي و جغرافياي تاريخي قصص قران كريم است . در قران از حوادث و وقايع امم گذشته وملوك سرزمين هاي پشين ياد شده وانبيا ورسولان براي هدايت امت هاي قديم از سوي خداوند مبعوث شدند . شناخت جغرافيا ي سر زمين هاي اشاره شده در قران كريم ومحل ماموريت پيامبران واقوام وامت آنان موضوع بحث اين مقاله است . اهميت موضوع از آنجا روشن ميگردد كه قران تاريخ پيامبران وامم وملوك را بصورت تابلو هاي زنده ومتحرك باز سازي مي كند به طور كه دنياي تاريخي را به صورت وقايع حال درآورده و مردم را به مشاهده اين حوادث جهت عبرت گيري ترغيب مي كند .

در قران بيش از 13 بار به سير وسياحت در زمين براي مطالعه تاريخ پشينيان تاكيد شده وعبارت " سيروا في الارض " شايد اشاره به حفاري و كندوكاوي در زير زمين باشد . از نظر تاريخي حفاري براي كشف آثار باستاني در ميان مسلمانان به قرن چهارم هجري بر مي گردد كه براي اولين بار آثار وابنيه قوم عاد در قريه هنديجان مورد كاوش قرار گرفت[1].

در قران به بعض تمدن هاي چون مصر ، بين النهرين ، فينيقيه ، عربستان ، سبا ، تركيه ، آسياي ميانه وايران اشاره شده از جمله جسد باقي مانده فرعون مصر " رامسيس دوم " واصحاب كهف مورد اشاره قرار گرفته وآنها از آيات ونشانه هاي الهي قلمداد شده و كساني كه به اين آيات غفلت مي ورزند ، مورد نكوهش قرار گرفته اند [2] . كار تحقيقي در اين مورد سابقه طولاني ندارد وبه ندرت مي توان آثاري را پيدا كرد كه به باستان شناسي قصص قران پرداخته با شد ، از جمله كار هاي انجام شده مي توان به كار " ندوي" در پاكستان اشاره كرد كه كتاب به نام الارض القران را نوشت كه تا حدودي به موضوع جغرافياي تاريخي مورد اشاره در قران پرداخته است وابوالاعلي مودودي در سال 1951 در تفسير خود بنام تفهيم القران ، نقشه هاي براي پاره از نقاط قرار داده است . اما كار عمده واساسي را دكتر عبد الكريم بي آزارشيرازي در كتابش " باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قصص قران " انجام داده كه در نوع خود بي نظير است. ايشان ضمن اشاره به كاوش هاي انجام شده در رابطه با مطالعه آثار پشينيان ، به شناخت جغرافياي تاريخي اماكن همرا با نقشه هاي رنگي وتوضحات لازم همت گمارده است .

در ارتباط به اماكن باستاني اشاره شده در قران كريم ، مي توان به موارد تاريخي ذيل اشاره كرد :

1. باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قران در بين النهرين.

2. باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قران در فينيقيه .

3. باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قران در اردن .

4. باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قران در مصر .

5. باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قران درعربستان .

6. باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قران دراحقاف وسبا .

7. باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قران در تركيه .

8. باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قران در آسياي ميانه .

9. باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قران در ايران .

10. باستان شناسي تورات وانجيل وقران ونامه هاي پيامبر ( ص) .

در اين نوشته نظر اجمالي به اماكن تاريخي قصص قران و باستان شناسي انجام شده در بين النهرين پرداخته مي شود ، بحث گسترده كه شامل تمامي اماكن فوق باشد از توان اين پژوهش خارج است وطبعا وقت وتتبع ويژه را مي طلبد .

جغرافياي تاريخي بين النهرين

بين النهرين چنانكه ازنام آن پيدا است ، ناحيه است در آسيا واقع ميان دو رود خانه دجله وفرات وحاصل رسوبات اين دو رود خانه كه از دشت هاي ارمنستان سرازير مي شود . دو رود خانه دجله وفرات به ترتيب به طول1950 و2780 كيلومتر در 200 كيلومتري مصب خود در خليج فارس به هم مي پيوندند وشط العرب يا اروند رود را تشكيل مي دهند. واژه بين النهرين از نظر تاريخنگاران به مفهوم تمدني است شكوفا در ناحيه خليج فارس كه از شمال به كوه هاي ارمنستان و فلات ايران واز جنوب به صحاري عربستان محدود مي شود . اين سرزمين مدتها پيش از مصر ،يعني در هزاره چهارم ق.م عصر ماقبل تاريخ خود را پشت سر گذاشته است . در بين النهرين تمدن هاي زياد شكل گرفته كه در سير پشرفت بشر وتمدن ، نقش ارزنده ايفا كرده است . تمدنهاي مانند : سومريها ، فينيقيها ، آشوري ها ، ايلامي ها، هيتي ها ، ميتاني ، سكاها ، وآرامي ها . در حال كه بعض از اين اقوام تاريخي در بدنه اقوام ديگر جذب شدند مانند سومري ها ، فينيقي ها وآشوري ها ،كه جذب سامي ها شدند كه بعدها در آن سرزمين وارد شدند ، بعض از اقوام تاريخي اين سرزمين بكلي ناپديد شدند مانند هيتي ها، ميتاني ها ، سكاها وآرامي ها . گرچند پژوهش هاي انجام شده در سالهاي اخير نشان مي دهد كه بر اساس شواهد تاريخي چون اسطوره شناسي ، آواشناسي ، اسكلت بندي مجسمهاي پيدا شده ، ونشانهاي از اوستا ومتون قديم ، " هزاره هاي فعلي ساكن در افغانستان " بقاياي سكاها مي باشد ، چيزي كه در مشاهدات "هيونگ تسانگ" زاير چيني ، وقبل از وي در نوشته هاي " كورتيوس " تاريخ نويس يوناني كه همراه اسكندر از افغانستان فعلي گذر كرده واز هزاره جات مسكن هزاره ها ديدن كرده است هزاره ها به عنوان جنگ جويان ماهر توصيف كه دقيقا شامل حال هزاره هاي فعلي مي گردد. "هيونگ تسانگ" از اين قوم بنام "هزولا" ياده كرده كه عبد الحي حبيبي مي گويد هزولا همان هزاره است . شرق شناسان از جمله " ژ فيرير" امريكاي در قرن 18 بر اين عقيده شديدا پافشاري مي كرد كه " هوزوي " مورد اشاره در متون قديم ، همان هزاره هاي فعلي است وعبد الحي حبيبي هم هزاره ها را از ساكنين اصلي افغانستان قديم مي داند [3].

آنجه كه مسلم است اين است تمدن كه در بين النهرين شكل گرفت از جمله تمدن سومري خيلي جلو تر از تمدن مصر بوده است . اولين سلسله پادشاهي مصر يعني سلسله " تيني " در سال 2800 ق.م تشكيل شد در حال كه بين النهرين عصر ماقبل تاريخ خود را همانطور كه ذكر شد در هزاره چهارم قبل از ميلاد پشت گذاشت وخط والف باي نوشتاري شكل گرفت .

بين النهرين در مقايسه با مصر ديرتر مورد توجه باستان شناسان قرارگرفت به همين جهت كاوش هاي تاريخي نيز با تاخير انجام شد . در سال 1216 ه.ق يك باستان شناس انگليسي بنام " هنري لايارد " خرابه هاي شهرنينوا شهر يونس پيامبر را خاكبر داري كرد . در سال 1267 ايشان موفق شد كتابخانه " آشور بانيپال " آخرين شاه آشوريان ، مربوط به سالهاي 668 – 633ق.م را كشف كند .در اين كتابخانه 20000لوح كتبي وجود داشت [4] .

بطور كلي اطلاعات در مورد بين النهرين را مي توان از چهار منبع در يافت كرد :

· كتاب مقدس : كتاب مقدس عهدعتيق اشارات متعدد به اقوام خاور ميانه دارد . نقد هاي زبان شناختي وتاريخي از كتاب مقدس در قرن نوزدهم كه چگونه مي توان از نكات موجود در تورات استفاده كرد .

· هزاران لوح ميخي طبقه بندي شده ، باز نويسي وترجمه شده كه به موضوعات مختلف مربوط مي شود ، چون :

الف : متون تاريخي ( فهرست اسامي پادشاهان ، شخصيت ها ، شرح جنگ ها ، معاهدات)

ب : متون مذهبي ( مراسم ، آداب وتشريفات ، فهرست اماكن مذهبي ، ادعيه و غيره )

ج : متون پيشگوي : فن تعبير وپيشگوي با بررسي امعا واحشاء قرباني ، به ويژه كبد .

د : متون علمي : رياضيات ، ستاره شناسي ، پزشكي ومتون درسي .

ذ : متون قضايي : قوانين ، قواعد ومقررات اقتصادي ( آمار ، اسناد مالي وتجاري )

ز : متون زندگي روز مره : نامه ها ، قرار داد ها ، فهرست ها .

س : متون ادبي : شعر ، حماسه .

ش : حشو وزوايد : تحشيه ، مهر ها ، علايم ذكر شده در پاي اسناد و نامه ها ( ياد

داشتهاي كاتبان در پاي الواح ، نام نسخه بردار ، موضوعيت متن وغيره )

· آثار باستاني : ابنيه ، شهرها ، نقاط مسكوني ، الواح سنگي ، كتيبه هاي صخره اي و... اكثر آثار كشف شده در باره بين النهرين در موزه لوير فرانسه ، موزه بريتانيا ، و موزه برلن نگهداري مي شود ، چناچه الواح كتابخانه آشوريان امروزه در موزه بريتانيا قرار دارد .

· اسناد مكشوفه ميخي در خارج از بين النهرين ( به ويژه در مصر ) كه در ارتباط با بين النهرين است . بعنوان مثال در سال 1887 بطور اتفاقي مشهور ترين الواح ميخي توسط يك كشاورز مصري در " تل الامرنه " كشف شدند كه مربوط به روابط مصر وامپراطوري بابل در قرن چاردهم قبل از ميلاد اشاره دارند [5]. راز طوفان نوح زماني روشن شد كه لوح يازدهم منظومه سومري " گيلگمش" توسط باستان شناس انگلسي « سيدني اسميت » در سال 1279ه.ق خوانده شد [6].

آدم وهوا از نظر باستان شناسان

طبق تحقيقات باستان شناسان ، انسان هاي اوليه در شهر هاي معروف بين النهرين ظهور كردند . قراين در تورات دلالت دارند كه بهشت عدن در بين النهرين بوده است . گزارشات باستانشناسي واقعيت آدم وهوا ونشات آن دو را از بين النهرين ثابت مي كند [7]. داستان آدم وهوا در 1700 سال قبل از ميلاد مسيح در تورات نوشته شده است ، اما اكنون باستان شناسان به آثاري دست يافته اند كه اين داستان را در حدود 2000 سال ديكر به عقب بر مي گرداند . اين آثار را باستان شناسان در خرابه هاي شهر " نيپ پور " يافته اند كه مذهبي ترين شهر است كه بشر آن را بنا كرده است . وبيش از 6000 سال قدمت دارد [8] . اين آثار قطعه اي از سفال است كه در آن تصوير مرد وزن نقش شده كه با چهره غمگين در حال خارج شدن از بهشت هستند و در پشت آنها افعي بزرگ آن دو را دنبال مي كند . باستان شناسان عقيده دارند كه آن دو آدم وهوا هستند وطبق تحقيقات صورت گرفته روي اين سفال ، تصوير گران كه اين نقش را روي آن حك كرده اند ، در حدود سال 3700ق.م يعني نزديك به 5700 سال پيش زندگي مي كردند .

آثار ديگر راجع به داستان آدم وهوا ، سفالي است كه در " كوش " كشف شده كه با خط ميخي داستان آدم وهوا را نوشته است . پژوهشگران آثار باستاني معتقدند اين خطوط نشانگر آن است كه عبرانيان اين داستان را از بابليها و سومري ها نقل كردند . اين لوح هم اكنون در موزه بريتانيا نگهداري مي شود [9].

طوفان نوح

تا اواخر قرن 19 همه فكر مي كردند كه تورات قديمي برين منبع داستان طوفان نوح است . اما اكتشافات جديد در سال 1854 به نسخه از روايت بابلي در مورد طوفان نوح دست يافت . از 1889 تا 1900 يك هيئت آمريكاي حفاري هاي در شهر " نيپ پور " انجام دادند كه منجر به كشف لوح هاي شد كه مربوط به داستان طوفان نوح بود .

از نوشته هاي سومري برمي آيد كه داستان طوفان نوح تقريبا درعهد پادشاه مشهور بابل " حمورابي " ( 1728 – 1688 ق.م ) نگارش يافته است وخود داستان به زمان قبل از سومري ها بوده است . در سال 1853 " رسام " H. Rassam يك لوحه از كتابخانه " آشور بانيپال " ( 668 – 626 ق.م ) را باز خواني كرد كه مربوط به طوفان نوح است . در سال 1872 باستان شناس ديگري بنام " سيدني " به اشعار از " گيلگمش " در 12 لوح دست يافت كه يازدهمين لوح آن در باره طوفان نوح است [10]. تورات محل فرود كشتي نوح را كوه هاي آرارات ذكر كرده است [11] وآن " كوه ماسيس " در ارمنستان است . در سال 1953 باستان شناسان روسي در وادي قاف مشغول حفاري بودند كه به چند تخته قطور پوسيده بر خورد كردند كه بعد ها معلوم شد قطعات جدا شده از كشتي نوح است . اين حفاري دو سال ديگر به طول انجاميد تا اينكه تخته ديگركشف شد كه بصورت لوحي كهن ترين خطوط بر روي آن منقوش بود بي آنكه پوسيده باشد.اين لوح ها درموزه مسكو درمعرض ديد جهان گردان است تحقيقات بعدي باستان شناسان روسي وچيني ثابت كرد كه اين الواح مربوط به كشتي نوح است [12].

جغرافياي تاريخي هجرت ابراهيم (ع)

ابراهيم (ع) با ستاره پرستان و مشركان سرزمين بابل احتجاج كرد و آنان را از شرك وبت پرستي به سوي يكتا پرستي فراخواند ، اما آنها نه تنها قبول نكردند كه توطئه اي براي از بين بردن ايشان انجام دادند اما خداوند توطئه آنها را ناكام گذاشت وچون ابراهيم (ع) از هدايت آنها نا اميد شد تصميم گرفت سر زمين شرك وكفر را ترك كند وبه سوي شهر هاي ديگر مهاجرت نمايد . تحقيقات تاريخي مسير مهاجرت ابراهيم (ع) را مشخص كرده است كه شهرهاي : اور ، كوفه ، كربلا ، قدس ، مصر ، ومكه بوده است .

در قصص اسلامي آمده است كه ابراهيم (ع) بعد از كربلا به بابل آمد ودر همين شهر ازدواج كرد وسپس به كنعان مهاجرت نمود [13]. نام قديم بابل " شنعار " بود ونمرود پادشاه معاصر حضرت ابراهيم در آن سكونت داشت وفرمانرواي مي كرد .

حضرت يونس در نينوا

حضرت يونس رسول از طرف خدا براي مردم بابل ونينوا بود . خداوند اورا به نينوا پايتخت آشور در سرزمين موصل كه مردمش بت پرست بودند فرستاد . يونس مردم را بسوي يكتا پرستي دعوت كرد اما مردم گوش به حرف او ندادند . يونس بعد از اين واقعه دل سرد شد ومردم را به عذاب الهي هشدار داد وخود با فرض اينك ماموريتش را انجام داده است ، بدون اذن الهي آن شهر را ترك كرد . بايد گفت كه نينوا پايتخت آشور بود كه حدود 300 سال قبل در تاريخ ظهور يافتند . خرابه هاي اين شهر همچنان تا امروز در كنار دو روستاي " كورنجك " و "قريه بني يونس " بر قرار است . هنگاميكه شهر نينوا ويران گشت ، كتابخانه غني آن زير خاك مدفون شد تا اينك در قرن 19 توسط " لايارد " انگلسي كشف شد . گفتني است كه آشوريان توسط " ماد ها " كه پيتخت شان هنگمتانه بود منقرض و نابود شدند .

جغرافياي تاريخي مسير يونس (ع)

يونس بعد از نا اميدي از هدايت شهر ومردم نينوا آنجا را ترك كرد وعازم " يافا " كه امروزه بخش از فلسطين است گرديد . او در بندر يافا رفت تا سوار كشتي شده ازطريق در يا رهسپارترشيش شود [14]. ترشيش سرزمين بوده است در ساحل شرقي افريقا ونيز شهر وبندر معروفي در جنوب اسپانيا به نام " فرطجنه " كه داراي كالاهاي نفيس ومعدن نقره وآهن بوده است . همچنين ترشيش نام قريه است در لبنان كه داراي آثار قديمي مي باشد [15]. يونس سوار كشتي شد در مسير ، دريا طوفاني گرديد ، طبق معتقدات ، ملاح گفت بايد يك بنده فراري در اينجا باشد ، قرعه زدند چند بار بنام يونس افتاد ، براي نجات كشتي ، اورا به در يا افكند ، فورا نهنگي بزرگي كه در آن حوالي بود ، او را در كام خود قرار داد .

يك مكتشف اروپاي بعد از سالها تحقيق به اين نتيجه رسيده كه نوعي ماهي كه يونس را بلعيد ، نهنگ بهنام " غضروفي " است كه 15 متر طول دارد ودر دريا بندرت ديده مي شود [16].

قبر يونس

در " الخليل " شهري كه در فلسطين قرار دارد قبر است كه گفته مي شود قبر يونس (ع) است و همچنين قبر پدرش " متا " نيز در آن جا است [17]. اما " جيمز هاكس " احتمال مي دهد كه قبر يونس در نينوا در محل نبي يونس باشد . وي مي نويسد قبر يونس در جانب غربي تل واقع شده وجانب شرقيش مقبره مسلمانان است [18] .

اين بود بخش از باستان شناسي وجغرافياي تاريخي قصص قران كه فقط بطور اختصار انبياء كه در سرزمين بين النهرين ظهور كردند را بيان كرده است . اما اين داستان سر دراز دارد ، پرداختند به تمامي جغرافياي تاريخي مورد اشاره در قران ، در حوصله اين قلم حد اقل در اين زمان نيست وفرصت كافي وزمان زياد را يراي تحقيق وپژوهش مي طلبد . براي ايضاح مطلب ، سر فصل هاي براي پژوهش هاي بعدي در اين موضوع ارائه مي گردد تا كمكي باشد براي محققين . اين موضوعات شامل مناطق فينيقيه چون : سوريه ، لبنان ، فلسطين ، اردن ، ( كه پيامبران چون : نوح ، لوط ، هود ، شعيب ، موسي ، هارون ، ايوب ، يوشع ، داود ، سليمان ، در آنجا زندگي كردند ) مصر ( ابراهيم ، يوسف ، عبور بني اسرائيل از دريا ، فرعون معاصر حضرت موسي در مصر ، كشف جسد مومياي شده " رامسيس دوم " فرعون زمان حضرت موسي ، اقامت عيسي در مصر ) عربستان (كه بقولي فرود گاه آدم وهوا بوده است ، جده شهر كه مدفن حضرت هوا است ، كوه ابوقبيس كه مسكن ومدفن آدم وشيث است ، مكه محل اسكان ذريه ابراهيم (ع) ، آثار از پيامبر اسلام واهل بيتش (ع )، احقاف وسبا كه سرزمين قوم عاد ومحل قبر ومدفن حضرت هود است وداستان قوم سبا در آن اتفاق افتاده است .

نتيجه گيري

شناخت جوامع قديم وتمدنهاي شكل گرفته وفروافتاده وتحليل علل انحطاط وسقوط آنها مي تواند موضوع علوم مانند تاريخ وجامعه شناسي باشد . اين دو علم در واقع حول محور يك موضوع مي چرخد وآن بررسي وشناخت جوامع است منتها علم تاريخ به بررسي وفكتولوژي جوامع گذشته مي پردازد ، جامه شناسي به شناخت جوامع زمان حال همت مي گمارد . به همين دليل است كه بعض از انديشمندان علم تاريخ را مادر جامعه شناسي مي داند . " دوركيم " جامعه شناس فرانسوي معتقد است تاريخ بايد ميكروسكوب جامعه شناسي باشد [19]. منظور دوركيم اين نيست كه تاريخ بايد امور ريز وخرد را درشت نمايي كند ، بلكه منظور آن است كه تاريخ بايد ابزاري باشد كه به كمك آن ساختار هاي غير قابل رؤيت چشم معمولي ما كشف شود . در مورد كاراي تاريخ وتاثير آن در بالندگي فكري انسانها ، دوديگاه مختلف مطرح شده است ، اين دو ديدگاه متضاد نسبت به تاريخ در قرن بيستم حاكم بود كه هنوز هم است ومورد استفاده غرب پسا مسيحي مي باشد :

1- طبق اين ديدگاه تاريخ نقش برجسته در پيشرفت علمي در قرن بيست داشته است ، نگرش به تاريخ كلان نگر ودرجه يك بوده است چون در اين قرن تاليف تاريخ جهان در آن ممكن شد وتمدنهاي : هند ، چين ، مصر ، ايران ، مكزيك ، جهان غرب ، پولينزي ، مطالعه تطبقي يونان وروم باستان با اروپاي قرون وسطي ودوره مدرن مورد باز شناسي قرار گرفت .

2- نظر معترضان روشنفكر قرن بيستم كه از چشم انداز كلي وجهاني مذكور رويگردان ومعتقدند كه تاريخ هيچ گونه سر مشق والگوي ارائه نمي دهد واين تنها خود ماهستيم كه بافت وزمينه تاريخ را مي سازيم . تعبير معرفت شناسانه ديدگاه مذكور در اين عبارت مشهور بيان شده است كه :

« آنچه كه از تاريخ مي آموزيم اين است كه نمي توان چيزي از تاريخ آموخت »

اما وقعيت اين است كه تاريخ گنجينه پر بهاي است كه سرمايه عظيم براي انسانها وجوامع تلقي مي شود ، به همين جهت است كه قران اهتمام خاص به تاريخ ورويدادهاي آن دارد تا از اين راه به پويشمندي تاريخ كمك كرده ، دگر گوني هاي تاريخي ديناميك را در مقايسه با ساختارهاي ايستا وفاقد تحرك مورد باز بيني وباز شناسي قرار دهد . البته روشن است كه قران يك كتاب تاريخي وجامعه شناسانه نيست بلكه پرداخت قران به تاريخ ، جنبه آموزشي ، عبرت دهي ،والگو پردازانه مي باشد و وقتيكه تمدن هاي بزرگ مانند فينيقيها ، وسومري ها واقوام تاثير گزار همچون قوم سبا واحقاف در قران مورد تاكيد قرار مي گيرد ، يا اشاره قران به به جسد فرعون مصر " رامسيس " دوم ، هزارو چهارصد سال قبل از كشف آن ، ايمان هر انسان عاقل وصاحب خرد را به كتاب بزرگ دوچندان مي كند وانگزه اي مي شود براي تفكر در پديده هاي تاريخي واتفاقات تلخ وشرين آن .

[1] . دانشنامه جهان اسلام ، حرف ب ، جلد چهارم ، ص 42.

[2] . وان كثيرا من الناس عن آياتنا لغافلون . سوره روم – آيه 42 .

[3] . عبد الحي حبيبي ، مقاله " آيا كلمه هزاره قديم است " مجله آريانا ، چاب كابل ، سال 1968 .

[4] . گروه فرهنگستان بورداس ؛ دايرة المعارف تاريخ عمومي ، ترجمه محمود بهفروزي ، ذيل : /D/d934.2

[5] . همان منبع ، /c934.1

[6] . دانشنامه جهان اسلام ، جلد چهارم ، حرف ب ، ص 501 – 509 .

[7] . مجله الهلال ، ماه مه 1933 ، ص936 به نقل از : بي آزار شيرازي ، ص 19 .

[8] . J.P . peters , or E xplorations on the E uphrates ,2vols ,1897

[9] . مجله الهلال ، قاهره ، شماره 2 ، سال 34 ، ص 195 – 196 .

[10] . M . F .Unger Bible Dictionary ,p 371

[11] . تورات ، سفر پيدايش – 8: 4

[12] . بي آزار شيرازي ؛ باستان شناسي قصص قران ، ص 45 .

[13] . خزائلي ؛ اعلام القران ص239 .

[14] . دايرة المعرف فارسي ، ج 3 ، ص 3346 .

[15] . اعلام المنجد ، ص185 .

[16] . بي آزار شيرازي ، ص 90 .

[17] . عبدالوهاب النجار ؛ قصص الانبيا ، ص356 .

[18] . جيمز هاكس ؛ قاموس كتاب مقدس ، ص 902 .

[19] . تاريخ نگاري وجامعه شناسي تاريخي ، ترجمه هاشم آقاجري ، ص 199

یارپاق لار :


Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : Blogskin.ir